پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

عروسكم

عشق كوچولوي من، آخه زندگي من قربون اون خوابيدنت برم كه تا مي زارمت سر جات به پهلو مي خوابي ...فدات بشم كه تا مي خوابم كنارت دستت رو مي ندازي دور گردنم........ عشق مامان، همين كارها رو مي كني كه دلم نمي خواد برم سركار.. صبحها كه لباست رو تنت مي كنيم و بيداري مي شي كلي ناراحت مي شمت و فقط جلوي اشكام رو مي گيرم.... همش مي گم تو دلت الان مي گي اينها چه نامردن من رو از رختخواب گرم مي كشن بيرون.......... فداي چشمهاي نازت بشم من مرسي كه با بودنت با نگاه كردنت با گريه كردنت با خنديدنت با اووووووووو گفتن و ترسوندن مامانت همه دنيا رو به من بخشيدي بهترين حس رو تو به من مي بخشي    عاشقانه دوستت دارم ...
30 فروردين 1391

سرما خوردگي مشكوك

  پسر شيرينم؛ ماشالله اين روزها خيلي نازتر شدي. درواقع انگار بزرگتر شدي مي توني بشيني كنارمون و با صداهايي كه از خودت در مياري انگار با ما حرف مي زني. عزيزم از وقتي تقريبا هفت ماهت تموم شد هر از گاهي به خصوص شبها توي خواب و بيدار ماما مي گي و من كلي كيف مي كنم......   بگذريم   خوشگلم بيستم فروردين يعني دقيقا شما هفت ماه و نيمه بودي كه تو خوشگلم تب شديدي كردي فرداش با بابا حميد برديمت دكتر دكتر تشخيص التهاب گلو رو داد و سرما خوردگي ولي شما سه روز تمام بدنت داغ بود و تب مي كردي از شانس بدمون بابا حميد هم رفت ماموريت من هم دو روز و نيم مرخصي گرفتم و پيش شما موندم . خلاصه يك شبش كه ديگه از همه بدتر بود و شما تا صبح بي ...
26 فروردين 1391

كارهاي جديد گل پسر

پرشان جونم، عزيزم ديگه داري بزرگ مي شي .........بعد از اينكه از مسافرت عيد برگشتيم اين رو كاملا حس مي كردم.... صداهاي جديد مثل ددددد با فتحه.... ققققققققق موقع آب خوردن........ لبخندهاي معني دار و بسيار دوست داشتني....... عزيزم تقريبا از اوايل عيد مي توني طولاني بشيني...... سرلاكت رو خيلي دوست داري ......فرني و حريره رو هم دوست داري.......... سوپت رو كمتر دوست داري البته بعضي وقتها هم خوب مي خوري ......   خدايا به خاطر اين معجزه آسموني ممنونم
14 فروردين 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد